مشخصات فیلم:
 

ده فرمان     the Ten Commandments ca5c4875656e2076f2cfbdb2eee1c6df

محصول : شرکت پارامونت. آمریکا. سال 1956 میلادی

تهیه کننده : سیسیل ب. دومیل ، هنری ویلکاکسون

کارگردان: سیسیل ب. دومیل

فیلمنامه : جسی جاسکی جونیور ، اینیاس مکنزی ، جک گاریس , فریدریک م. فرانک

براساس رمان های شاهزاده مصر (اثر دروتی کلارک ویلسون) و ستون آتش (اثر ج. ه. اینگرام) و بربالهای عقاب (اثر ج. ا. ساترن) + کتاب مقدس و متون قدیمی

فیلمبرداری: لویال گریکز ، جان ف. وارن ، والاس کلی پِوِرل مارلی

موسیقی: المر برنستاین

تدوین : آن بوچنز

کارگردانان هنری: آلبرت بوزاکی ، هال پریرا ، والتر اچ. تیلر

بازیگران : چارلتون هستون ، یول برینر ، آن باکستر ، ادوارد جی. رابینسون ، ایوون د کارلو ، دبورا پاجت ، جان درک ، سدریک هاردویک ، نینا فوش ، مارتا اسکات و ...

نمایش : رنگی

مدت : 219 دقیقه ( 3 ساعت و 49 دقیقه) 

هزینه فیلم :

درآمد فیلم در اکران نخست :  80میلیون دلار + بارها اکران مجدد

 

خلاصه داستان فیلم:

 فرعون بزرگ مصر در خواب می بیند که سطلنتش بوسیله نوزادی که قرار است عنقریب به دنیا بیاید فنا شود. دستور به کشتن تمام نوزادان میدهد،  در این میان زنی بنام یوکابه نوزاد خود را از ترس جلادان فرعون داخل جعبه ای چوبین قرار داده و به نیل می سپارد. نوزاد سر از قصر فرعون در می آورد و به سرپرستی خواهر فرعون لیلیا که فرزندی ندارد بزرگ میشود و موسی نام میگیرد و بخاطر مهر و عطوفتش با بردگان ، محبوب آنها و دختر فرعون یعنی نفرتیتی قرار میگیرد. حسادتها و کینه توزیهای فرزند دیگر فرعون یعنی رامسس با موسی (که داعیه جانشینی فرعون بزرگ را در سر دارد) و کشته شدن باکا (معمار بزرگ) بخاطر ظلم به بردگان توسط موسی ، در نهایت منجر به تبعید موسی به جائی آنسوی صحرای سینا میگردد. موسی به طرز معجزه آسایی از برهوت سینا عبور میکند و به قبیله شعیب که 7 دختر دارد میرسد. با صفورا دختر بزرگ شعیب ازدواج و چندین سال کار چوپانی گله شعیب را عهده دار میشود. روزی بخاطر کنجکاوی خود ، بر فراز کوه طور میرود و در آنجا  صدای یهوه (خدای خود) را از درون درخت زیتونی سوزان میشنود که به وی امر میکند بجانب رامسس (فرعون مصر) رود و او را بخدای واحد فرا خوانده و بنی اسرائیل را از ظلم او خلاصی بخشد. موسی به اتفاق برادرش آرون (هارون) به مصر باز میگردد و فرعون را به وحدانیت الهی و آزادی بنی اسرائیل امر میکند و معجزه خود ( تبدیل شدن عصای خود به ماری سهمگین که مارهای جادوئی جادوگران دربار فرعون را می بلعد) را رو میکند. رامسس حتی با دیدن معجزه موسی تسلیم وی نمیگردد. موسی معجزات دیگری چون باریدن تگرگ آتشین از آسمان ، خونی شدن رود نیل و مردن نخست زادگان دربار فرعون را بقدرت الهی نشان میدهد و در نهایت رامسس به آزادی بردگان بنی اسرائیل رضایت میدهد. موسی با قوم خود بنی اسرائیل از مصر خارج میشود اما رامسس بخاطر مردن فرزندش (بعنوان نخست زاده) و تحریک نفرتیتی که اکنون همسر اوست و کینه موسی را بخاطر بی توجهی هایش به وی در دل دارد با سپاه خود جهت نابودی موسی  و قومش روان میشود. موسی و بنی اسرائیل به رود نیل میرسند و با معجزه الهی نیل باز میشود و بنی اسرائیل از آن عبور میکنند. اما لشکر رامسس که قصد تعقیب آنها را از همان مسیر دارد همگی در نیل غرق میشوند و رامسس عاجزانه به سوی نفرتیتی بازمیگردد و نزد وی اعتراف میکند که خدای موسی خدائی واقعی و مقتدر است. موسی و قومش در نزدیکی کوه طور مستقر میشوند و موسی برای دریافت فرامین یهوه به کور طور میرود. بنی اسرائیل در نبود موسی به ساختن گوساله ای از طلا بعنوان خدا و شهوت پرستی رو می آورند. موسی پس از دریافت ده فرمان الهی روی دو کتیبه سنگی بازمیگردد و وقتی فساد قوم را می بیند با کوبیدن لوح های ده فرمان بر زمین تمامی فاسدین را در شکاف عظیمی که در دل زمین باز میشود مدفون میکند.

مشخصات دو دوبله  این فیلم

دوبله اول که در پاییز سال 1340 توسط ایرج دوستدار انجام شد

ایرج دوستدار بجای چارلتون هستون در نقش موسی (موسس)df80d134e57951e1842c55d805cebd48
منوچهر اسماعیلی بجای یول برینر در نقش رامسس
فهیمه راستکار بجای آن باکستر در نقش نفرتیتی (نفرتیری) + دختری بنام یوکابه
رفعت هاشم پور بجای ایون دوکارلو در نقش صفورا همسر موسی + یک دختر
عزت اله مقبلی بجای ادوارد ج. رابینسون در نقش داتان
جهانتاب ترابی (همسر ایرج دوستدار) بجای دبورا پاجت در نقش لیلیا
کاووس دوستدار بجای جان درک در نقش یوشع (جاشوآ)
آذر دانشی بجای نینا فوش در نقش بتیا + یک زن دیگر + یک دختر دیگر
عبداله بوتیمار بجای سردریک هاردویک بجای ستی (فرعون بزرگ)
سوسن مهاجر بجای جودیت اندرسون در نقش ممنت + یک خدمتکاردیگر + یک زن دیگر+ یک دختر دیگر
جعفر والی بجای وینسنت پرایس در نقش باکا (قصاب بزرگ) + یک کاهن
هوشنگ خسروی بجای جان کارادین در نقش آرون (هارون برادر موسی) + مرد کور
عزت اله انتظامی بجای فرانک دکووا در نقش آبیرام  (ابرام)
ایرج رضائی بجای هنری ویلکاکسون در نقش پنتائور

فهيمه راستکار بجای مارتا اسکات  در نقش يوکابه (مادر موسی)

فریبرز دوستدار بجای یک فرمانده + مشاور فرعون اول که خواب می بیند + یک نگهبان
رحمت اله مجلسی (همسر آذر پژوهش) بجای طبیب فرعون + یک شیخ در محفل پدرصفورا
زهره شکوفنده بجای ایگوئین مازولا  در نقش بچه ی رامسس + یکی دیگر از بچه ها
علی اصغر مستان بجای لارنس دوبکین در نقش هور بن کلب (پدر صفورا یا شعیب)
رضا امیریان (پدرناهید امیریان) بجای یکی از سرکارگرها + یکی از شیخ های محفل پدر صفورا
ناهید امیریان بجای اولیو درینگ در نقش خواهر موسی در بچگی
کاظم محمودیان بجای یکی از شیوخ محفل پدر صفورا
گوینده تيتراژ  : منوچهر نوذری
گوینده متن (راوی یا نریشن) : هوشنگ مستوفی  و دوستدار (صرفا گویش اول فیلم)
دوبله شده در استودیو مولن روژ
                                                                                                                           
 

دوبله دوم که در سال 1345 توسط ایرج دوستدار انجام شد

 
f57b27b6d0d38bbbc94c74682232a9daایرج دوستدار بجای چارلتون هستون در نقش موسی (موسس)
چنگيز جليلوند  بجای یول برینر در نقش رامسس
ژاله کاظمی  بجای آن باکستر در نقش نفرتیتی (نفرتیری) + دختری بنام یوکابه
رفعت هاشم  پور بجای ایون دوکارلو در نقش صفورا همسر موسی + یک دختر در دربار فرعون
عزت اله مقبلی بجای ادوارد ج. رابینسون در نقش داتان +  یکی از شیوخ محفل پدر صفورا + پیر فرتوط بنی اسرائیل
سيما افتخارزاده بجای دبورا پاجت در نقش لیلیا
جلال مقامی  بجای جان درک در نقش یوشع (جاشوآ)
تاجی احمدی  بجای نینا فوش در نقش بتیا + یک زن دیگر + یک دختر دیگر
احمد رسول زاده  بجای سردریک هاردویک بجای ستی (فرعون بزرگ)
آذر دانشی  بجای جودیت اندرسون در نقش ممنت + یک خدمتکاردیگر + یک زن + یک دختر
محمد آفرين  بجای وینسنت پرایس در نقش باکا (قصاب بزرگ) + یک کاهن
مهدی آرين نژاد  بجای جان کارادین در نقش آرون (هارون برادر موسی) + مرد کور
بدری نوراللهی  بجای مارتا اسکات  در نقش يوکابه (مادر موسی) + یک زن
عباس سعيدی  بجای طبیب فرعون + یک فرمانده
پرويز نارنجيها  بجای لارنس دوبکین در نقش هور بن کلب (پدر صفورا یا شعیب) + یک برده
عطالله کاملی  صدای یَهٌوَه (خدا )  + يک فرمانده
فريدون نصرتی و حشمت الله شکوفنده  و پروين چايچی  و عباس نباتی در نقشهای جزئی دیگر (مانند رامسس اول ، کاهن ، فرمانده ، برده ، کنیز و ...که هریک چندین نقش جزئی را اجرا کردند)
گوینده متن (راوی یا نریشن:  محمود قنبری
گوینده تيتراژ  : ندارد
دوبله شده در استوديو دماوند

ده فرمان
دوبار و بفاصله 5 سال دوبله شد. مدیریت دوبله در هر دو بار مرحوم ایرج دوستدار بود

ایرج دوستدار یکی از بزرگترین گویندگان و مدیران دوبله و از اولین های دوبله فیلم در ایران است که در سال 1309 در قزوین بدنیا آمد و در 26 اسفند 1375 درگذشت. برادر کوچکترش کاووس که فقط 7 سال از او کوچکتر بود (و در جوانی درگذشت) و همینطور برادر سوم آنها فریبرز (که با آغاز انقلاب از ایران سفر کرد) و همچنین همسر ایرج (خانم ترابی) همگی از گویندگان خوب دوبله فیلم در ایران بودند. در واقع خانواده ایرج دوستدار تنها خانواده از بین گویندگان حرفه ایست که با این تعداد گوینده سهم بسزائی در تاریخ دوبلاژ ایران ایفا کرده است. پدر اینها از خرازان قزوین بود که وقتی ایرج 17 سال بیشتر نداشت به تهران کوچ کرد. با وساطت کنعان کیانی (گوینده) و امیرحسین حامی(صدابردار) وارد دوبلاژ شد و در اولین فیلم خود (مرا ببخش با نام اصلی برف روی پا) با مدیریت عطالله زاهد صحبت کرد. وی در سالهای 1332 تا 1347 ریاست استودیو مولن روژ را بر عهده داشت. با مدیریت وی و گروهش (که عمدتا شامل منوچهر نوذری ، کاووس ، فریبرز ، کاظم محمودیان ، عزت اله انتظامی و دیگران میشد بهترین گویندگیهای فیلم را بر روی فیلمهای کلاسیک به انجام رساند. وی بعدها با نقش آفرینی حیرت انگیز خود بجای جان وین ، گوینده ثابت این بازیگر شد.
ایرج گاهی شیطنت هم میکرد و نقشهائی که برخی گویندگان تیپ آنها بودند را کنار میزد و بجای آنها می نشست. بطور مثال در فیلم جبار سرجوخه فراری ، وی بجای فردین صحبت کرد که با توجه به تثبیت چهره این بازیگر با صدای جلیلوند فیلم در گیشه شکست خورد و صاحبان فیلم را مجبور کرد مجددا دست به دامن جلیوند و دوبله ای مجدد شوند. چنین برخوردهایی بعدها کینه ورزیهایی را هم بدنبال داشت چنانکه در دلیجان آتش که جلیوند بجای کردک داگلاس و دوستدار بجای جان وین باید صحبت میکردند، ایندو بازیگر جدای از هم در استودیو حاضر شده و صداها را جداگانه  اجرا کردند و تا جا داشت به هم متلک بستند! بعد از انقلاب ایرج چندان پرکار نبود و بويژه در سالهای آخر عمر صرفا در چند فیلم و سریال گویندگی کرد که شاخصترین آنها شخصیت برزوخان در سریال روزی روزگاری و داوود رشیدی در سریال ولایت عشق بود.
یکی از فیلمهای سترگی که دوستدار مدیریت دوبله کرد و خود شخصا نقش اول را گویندگی کرد  فیلم مشهور ده فرمان (ساخته سیسیل بلانت دومیل معروف به سیسیل ب. دومیل در سال  1956) بود. دومیل 33 سال پیشتر ، ده فرمان دیگری ساخته بود و کسانی چون تئودور رابرتز(در نقش موسی) ، چارلز راچفورد (در نقش رامسس) ، استلا تیلور (در نقش مریم خواهر موسی) و نیل جیمز (به نقش هارون برادر موسی) در آن حضور داشتند. البته فیلم ده فرمان 1923 ،دو اپیزود داشت که بخش اول که یک سوم اول فیلم را شامل میشد اختصاص به داستان حضرت موسی داشت و مابقی داستانی امروزی و با حضور بازیگرانی چون نیتا نالدی ، لاتریس جوی و ریچارد دیکس و دیگران . فیلم، کلا فیم صامتی بود. دوم سوم نهائی فیلم، داستان دو برادر امروزی است بنامهای جان و دنی که در تقابل با خواسته های مذهبی مادر که براساس روایت ده فرمان شکل گرفته است راههایی جداگانه و کاملا مخالفی را طی پیش گرفته اند. این فیلم نخستین تلاش جامعه یهود و مسیحیت در به تصویر کشیدن حماسی داستانهای کتابهای مقدس انجیل و تورات است.MV5BODYxNzc1ZTMtOTI1Mi00ZDcxLTk5OTYtNDdkYmQyZmRkOTc2XkEyXkFqcGdeQXVyMjE5MzM3MjA. V1
 
سیسیل ب.دومیل پیر (پدر خانم آنتونی کوئین) در سال 1956 بسراغ ده فرمان خود رفت و با هزینه سنگینی که جامعه یهود در اختیارش گذاشت یکی از بزرگترین فیلمهای تاریخ سینما را ساخت. فیلمی بسیار عظیم که حتی تاکنون نیز کسی جرات بازسازی آنرا به مخیله راه نداده است. فیلمی که فقط نام 400 بازیگر را با ذکر نام و نقش میتوانید در سایت IMDB در مشخصات این فیلم جستجو کنید که در هیچ فیلمی نمیتوان سراغ گرفت. او بزرگترین بازیگران و عوامل فنی زمان را جمع کرد و فیلمی رویائی ساخت که با گذشت بیش از نیم قرن از تولدش هنوز یک شاهکار عظیم است. صحنه باز شدن دریای سرخ (احمره) با معکوس کردن صحنه های فیلمبرداری شده از آبشار نیاگارا  و بخشی هم آبشاری مصنوعی و ساخت دیوارهای عظیم و استفاده از پرده آبی صحنه های را خلق کرد که نزدیک به 50 سال است طرز اجرای آن در تمام دانشکده های فنی سینما در جهان تدریس میشود و اکبر عالمی در اوایل دهه 60 در برنامه آن روی سکه به تشریح جزئیات آن پرداخت. گفتنی اینکه 30 هزار فوت مکعب ساروج و سیمان بکار گرفته شد تا ماکتی بزرگ (به اندازه یک پنجاهم آنچه می بینید : 5/10 متر ارتفاع و 26 متر طول ) ساخته شود. 15 مخزن بزرگ با جرثقیل آب را در آبشار مصنوعی می ریختند. صحنه بازشدن دریا با 6 دوربین فیلمبرداری شد و پس از قالب گیریهای مختلف و ادغام تصاویر و نقاشی روی نگاتیوها و تروکاژهائی بی نظیر صحنه هائی خلق شد که عالم سینما را به تحسین واداشت.
 
96cbb7e572cc6c87d789a9da824fb97cده فرمان در کنار فیلمهایی چون برباد رفته و بن هور همواره در ردیف محبوبترین فیلمهای تاریخ سینما بوده است و به روایت جامعه منصف منتقدین سینمای واقعی یعنی ده فرمان و نه همشهری کین. سینما یعنی تصویر. یعنی حماسه، یعنی جزئیات، یعنی آنچه که نتوان با رادیو آنرا پخش کرد. که نتوان آنرا تعریف کرد. که نتوان آنرا در محدوه یک منزل و یک کارخانه و چند خیابان ساخت. سینما زبان تصویر است. براستی کدامیک از فیلمهای 5 ستاره تاریخ سینما (که داستان انها در یک کافه یا خیابان یا آپارتمان یا حتی یک شهر روایت میشود) زبان واقعی تصویر بوده اند؟ من میگویم جز فیلمهای چاپلین و برخی فیلمهای دنیای صامت به واقع هیچکدام. هنر اکثریت آنها (یا در واقع زیاد همت میکردند) نمایش چینها و اخمها و شادیهای یک چهره یا یک وضعیت خاص یا فردی خاص در مکان و زمانی خاص است. شاید سایه روشنهای سینمای نوار یا روایتهای ساده و بی پیرایه آدمهای دنیای رئال و نئو رئال و یا حتی پیچیدگی آدمهایی که پیچیدگیشان نه با تصویر بلکه با کلام شکل می گرفت... همین و بس. در واقع آنچه سینمای واقعی به ما نشان داد سینمای حماسه بود و هست و کسانی که با سینمای حماسه قهرند به درختانی می مانند که قصد حرکت دارند! و ده فرمان شاید حماسی ترین فیلم تاریخ سینما باشد. فیلمی که فقط 27 دستیار کارگردان ،12 متخصص درجه اول جلوه های ويژه و 25 طراح این جلوه ها ، 45 طراح حرفه ای صحنه و 27 صدابردار ، 65 متخصص فیلمبرداری و کار روی نگاتیو ،7 نویسنده و ... را در کنار 400 بازیگر با نقشهای مشخص و بیش از 12 هزار نفر سیاهی لشکر و 15 هزار راس حیوان را در کارنامه دارد . نوشتن فیلمنامه 2 سال طول کشید. این فیلم طی 3 سال اکران 6و نیم برابر هزینه تولیدش درآمد کسب کرد و طی همان 3 سال  100 میلیون نفر بیش از یکبار فیلم را دیدند.
 
این فیلم وقتی برای دوبله در اختیار ایرج قرار گرفت وی علیرغم میل باطنی و این حقیقت که صدایش مناسب چارلتون هست جوان در نقش موسی نیست خود شخصا در نقش اول فیلم بجای موسی صحبت کرد . صدای او از آغاز تا پیان فیلم حتی باوجود کهولت سن موسی یکسان و از ضعف دوبله فیلم بشمار میرود.

ایرج دوستدار دو بار ده فرمان را دوبله کرد که در حال حاضر دوبله دوم در دسترس است. اینکه چرا ده فرمان دوبار دوبله شد نمیدانیم اما بدون شک حساسیتهای خود دوستدار  و یا خواهش صاحبان فیلم برای اکران مجدد فیلم با صدائی بهتر از نظر کیفی، شاید دلایل اصلی باشند اما دلایل هرچه باشند دو دوبله برای یک فیلم حماسی (که بعدها برای فیلمهایی نظیر باراباس هم تکرار شد) قابل ستایش اما چنین دوبله هائی پس از انقلاب (برای فیلمهائی چون گلادیاتور) نکوهیده و غیر قابل توجیه بود. من تفاوتهای دو دوبله در ده فرمان را در مواردی که اشاره خواهم کرد دیدم و مطمئنم دوستان میتوانند موارد دیگری را به آن اضافه کنند.
 
در کیفیت دوبله. بدون تردید گویندگی منوچهر اسماعیلی و فهیمه راستکار بجای رامسس و نفرتیتی به لحاظ کیفیت کار (دوبله به مفهوم تطبیق احساسات09e06110aea68dae4a7d3ece9da827b3 روی پرده بازیگر با گوینده ، فریادها ، گریه ها ، نجواها و بلند و کوتاه کردن ناگهانی صدا و ...) برتر از کار جلیلوند و کاظمی در دوبله دوم است. در دوبله دوم کیفیت صدا به لحاظ تکنیکی فراتر است. صداها مخصوصا در محیطهای بسته دارای طنین اند و عظمتی خاص را القا میکنند. در دوبله دوم، هم چنگیز جلیلوند و هم مرحوم زاله کاظمی بشکلی عجیب و هردو  به نوعی اغراق آمیز صحبت میکنند. شاید دوستدار به عنوان مدیر دوبلاژ به آنها گفته بود که باید صداها کوبنده و فراتر از گویش عادی باشد که البته هست اما دو گوینده برجسته کشور نباید تحت تاثیر چنین دستورهائی از کیفیت احساسی خود می کاستند یا بشکلی غلو شده فراتر از آنچه می بینیم بدان می افزودند. گویش جلیلوند در تمام صحنه ها رامسس بشکلی یکسان و البته با هیمنه و وقار است. اینکه ظاهر رامسس هم اینگونه باشد بیننده عادی شک نمیکند اما اگر صدای اصلی برینر را شنیده باشید خواهید دانست که صدای وی چندان هم یکنواخت و عصا قورت داده نیست و تیزهوشی منوچهر اسماعیلی نسبت به چنگیز جلیلوند در اجرای فوق العاده چنین نقشی از همین جا بخوبی عیان است. جلیلوند حتی وقتی رامسس به آرامی ورد مرگ فرزندش سخن میگوید با صدائی که به لحاظ بسامد صدایش در سایر صحنه ها توفیر ندارد سخن میراند. بطور کلی جلیلوند اگرچه در این فیلم یکی از شاهکارهای صدای بشری را به لحاظ زیبائی شناختی به گوش ما می رساند اما صدا فاقد ظرافت و انعطاف است و ظاهر خشک و شاهنشاهی رامسس نمیتواند دلیلی منطقی بر بکارگیری چنین دوبله ای باشد. ژاله کاظمی به مدد آنهمه تجربه و مهارت ، اینبار در قیاس با راستکار از قافله عقب است. کاظمی برای آنکه از جلیلوند عقب نماند آنچنان در کام نقش فرو میرود که در بیان احساسات از خود آن باکستر فراتر می رود. زمانی یکی از دوستان که به منزل ژاله کاظمی رفته بود نقل میکرد ژاله وقتی طرز صحبت مرا شنید شروع به آموزش نحوه سخن گفتن کرد. اینکه کلمات را شمره بیان کن ، با قاطعیت بگو ، آرام بگو و عجله نکن ،یا فریاد نزن یا اگر زدی چنان بزن که دیوار منزلت بلرزد ، آرام صحبت کردنت باید درست مثل بلند باشد و... وقتی این خاطره را با صدای کاظمی در ده فرمان مرور میکنم به عینه می بینم و میشنوم که ژاله کاظمی فراتر از دکلمه های یک انسان عادی در ده فرمان سخن می گوید. بدون شک باید دوستدار به کاظمی تذکر میداد که ما نقش و صدائی بسیار فراتر از آنچه باکستر هست از تو نمیخواهیم. ما صدائی میخواهیم که خود باکستر باشد و فهیمه راستکار خود آن باکستر است. کاظمی حتی در برخی صحنه ها احساساتی از خود بروز میدهد که اگر به چهره باکستر نگاه کنیم خواهیم دانست که واقعا خود بازیگر عین چنین احساسات حساسی را ( تا حدی که وی اجرا میکند ) بکار نگرفته است. بطور کل جلیلوند و کاظمی در ده فرمان اگرچه صداهائی کم نظیر را خلق کرده اما راه به ناکجا آباد برده اند. رقابت ایندو در تمام فیلمهائی که دوشادوش هم گویندگی کرده اند (از چه کسی از ویرجینا ولف می ترسد بگیرید تا گربه روی شیروانی داغ) شاهکارهای تاریخ دوبله ایران را در ذهن همه دوستداران دوبله ماندگار کرد اما در ده فرمان دوم صدای ایندو فقط زیباست و صرفا بیننده عادی را ارضا میکند. فهیمه راستکار علاوه بر نفرتیتی ، بجای یوکابه (مادر موسی) هم در دوبله اول صحبت کرده است . در دوبله دوم بدری نوراللهی این نقش را اجرا میکند که از راستکار سرتر است. جایگاه نوراللهی که تخصص خاصی در اجرای زنان احساساتی عمدتا مسن داشت امروزه در دوبله ما خالی است. بدون شک تنها کسی که میتوانست با نوراللهی در عرصه دوبله به مقتضیات نقشهائی که میگفت رقابت کند مرحوم آذر دانشی بود که او هم در دوبله دوم در نقش ممنت و در دوبله اول بجای نینا فوش (دختر فرعون یا مادر دوم موسی) گویندگی کرده است. ماه قبل که سریال آیینه از آی فیلم پخش میشد مجددا شاهد قسمتی که نوراللهی در آن در نقش مادر شوهر در تقابل با شمسی فضل اللهی بازی کرده بود بودیم که حسرت ما را از نبود این اسطوره گویندگی چند برابر کرد.11305bfdad1e3521bd73ba05e559fea2
من با تمام احترامی که برای چنگیز جلیلوند قائلم در همینجا و صرفا براساس همین تک فیلم میگویم که منوچهر اسماعیلی بر خلاف تصور خود جلیلوند که خود را بقول خودش "نامبر وان" میداند (کتاب سال 1384 ماهنامه فیلم) . صحت مدعای مرا میتوانید در کلیپی که از ترکیب صداهای دوبله اول و دوم کنار هم چیده ام ببینید و بشنوید. بطور مثال در آخرین صحنه حضور رامسس. وی میگوید : خدای موسی خدائی واقعی است. منوچهر اسماعیلی آنقدر باهوش است که میداند لحن این شخص با تمام شکستهایش از موسی در آن لحظه باید صدائی مغبون و ضعیف باشد و صدا را به بهترین شکل ممکن اجرا میکند اما جلیلوند که از ابتدا تا انتهای فیلم باد بر غبغب می اندازد لحن جمله آخرش با تمام لحن وی در کل فیلم  تفاوت نمیکند و این یعنی ضعف. و این یعنی اسماعیلی همواره چند پله بالاتر از جلیلوند بوده و خواهد بود.
گویندگی خود دوستدار در دو نسخه اندکی توفیر دارد. در نسخه اول، وی افعال را بشکل عامیانه و برخلاف متن سنگینش ادا میکند ( میام بجای "می آیم" یا مثلا درو بببند بذار مرگ بگذره بجای "در را ببند و بگذار مرگ بگذرد" و ...) خود او در دوبله دوم در کنار جلیلوند و کاظمی با صدایی با صلابت تر سخن می گوید اما در برخی صحنه ها (بعنوان مثال جائی که یوکابه ، مادرش ، زیر سنگ گرفتار آمده است یا در صحنه هائی که با خدا سخن می گوید) از آن صلابت می کاهد. اما بطور کلی گویش دوستدار در هر دو نسخه یکسان است اگرچه در دوبله دوم بهتر عمل میکند.
در نسخه ای که بهنام عزیز کار کردند آنونس این فیلم از زبان خود سیسیل ب دومیل و توسط دوستدار اجرا میشود. یکی از جالبترین آنونسهایی که دیده ایم و شنیده ایم. آنقدر ساده که گوئی دوستدار مشغول خواندن قصه است برای یک کودک. آرام و بی هیجان. در واقع داستان فیلم را تعریف میکند و ضمن آن اسامی بازیگران و نقشها را یک به یک می شمارد... وجود این آنونس در نسخه تدوین شده وی در واقع بر ارزش این نسخه می افزاید.
 
گویندگی مرحوم کاووس دوستدار در دوبله اول بجای جان درک (جاشوا=یوشع) همچون سایر کارهای آنمرحوم فوق العاده است. او یک تفاوت خاص با جلیلوند داشت ،جلیلوند همواره در نقشها اغراق کرده است. و کارهایی که در آنها این اغراق کمتر است همگی شاهکارند. نمونه بارز آن بیلیارد باز است. صدای او فراتر از خود نیومن است اما اغراقها چندان ملموس نیست و بخوبی بر چهره نیومن می نشیند...کاووس هرگز اغراق نمیکرد حتی گاهی پائین تر از نقش بود. بالا پائین شدن صدایش بسیار با ملایمت و زیبائی انجام میشد. فریاد کاووس با صدای معمولش خیلی فرق نداشت اما فرق داشت و این فرقها بسیار مینیاتوری و خارق العاده بود. در دوبله دوم ،جلال مقامی بسیار کوشید که از کاووس  عقب نماند اما با تمام احترامی که به تلاش بی نظیر مقامی در این نقش دارم و کار مقامی را بسیار فراتر از سایر گویندگان دوبله میدانم اما به هر ترتیب کاووس دوستدار چیز دیگری است. مقامی در دوبله اول بجای وینست پرایس (در نقش معمار بزرگ) هم صحبت کرده است ... براستی راز ماندگاری صدای این گوینده چیست؟ آیا او نیز چون جیمز دین چون جوان رفت، عزیز شد؟ هرگز اینگونه نیست. بودند گویندگانی که جوان رفتند اما کمتر در یادها ماندند . مهدی آژیر هم جوان رفت اما با وجود آنهمه هنر و خلاقیت همچون کاووس اسطوره نشد. صدای کاووس صدای آمال و آرزوهای بشری است. اندوه در عین شادی. شادی در متن اندوه. هیچ گوینده ای (بجز منوچهر اسماعیلی آنهم در تعدادی انگشت شمار فیلم) نتوانسته است اندوه یک انسان را به معنی واقعی کلمه به گوش ما برساند. تصویر اندوه را در بازیها و در پرده سینما دیده ایم اما صدای اندوه را نشنیده ایم. حتی خود بازیگر هم نتوانسته است صدایی دائمی را ( نه انگشت شما و نه در مواردی خاص) چنان به گوش ما برساند که تا مغز استخوان حسش را دریابیم . و در این برهوت ، گوئی صدای کاووس دوستدار صدای گمگشته وجدان ماست که نه شادیها میتواند شادی او را از حد بگذراند و نه غم و حسرت میتواند او را بشکند...
 
 
15b93eb99d7e0a76736ef58548fbeb22مرحوم عزت اله مقبلی در هر دو نسخه دوبله بجای ادوارد ج. رابینسون صحبت کرده است. رابینسون در کنار بوگارت و  کاگنی یکی از از اسطوره های سینمای گانگستری است که همه ما فیلم سزار کوچک (مروین لروی) را از او بیاد داریم. او یکی از سنگ وزنه های بزرگ ده فرمان است که بازی فوق العاده اش (حتی وقتی حرکتی هم ندارد) بیننده را معطوف خود میکند. بدون شک گویندگی بجای چنین بازیگر توانمندی که در این فیلم در نقش داتان (یا همان سامری مسلمانان در روایتهای قرآنی) ظاهر میشود از هر گوینده ای ساخته نیست. توجه به شکل گویش مقبلی در هر دو نسخه نشان میدهد وی تنها کسی است که در هر دو دوبله با تفاوتهائی بسیار اندک یکسان عمل کرده است. واقعیتی که بخوبی حکایت از توانمندی این اسطوره دوبلاژ ایران دارد. نشان از این حقیقت که او هرگز کم نمیگذاشت و اگر نقشی را الان می گفت یا ده سال بعد، یقین بدانید هر دو فوق العاده بود. مقبلی هرگز در تاریخ دوبلاژ ایران جایگزینی نخواهد داشت. او گلی بود که تنها آمد و تنها رفت. گلی که با پژمردنش هرگز بوی جاودانیش از مشام هنردوستان زایل نخواهد شد. مهارت او و سرعت خیره کننده کننده گویندگیش را با رعایت تمام و کمال احساسات، تاکنون کسی نداشته است (بجز چند استثنا از منوچهر نوذری). هاردیها و دوفونسهای او شاهکارهای بی بدیل دوبله اند که یک تنه با تمام مهارت ها و داشته های فنی تمام گویندگان ما برابری میکند.

یادی میکنیم از عبداله بوتیمار گوینده و بازیگر خوش چهره و توانمند نوگذشته جامعه هنری که در این فیلم بجای سدریک هاردویک (هنرپیشه کهنه کار و سرشناس انگلستان) در نقش ستی (فرعون پدر) صحبت کرده است. در کنار یک دوجین گوینده حرفه ای ، بوتیمار که پیش ازین خود از حرفه ای های عرصه دوبله هم بود در ده فرمان سخن می گوید. نقشی که در دوبله دوم به احمد رسول زاده سپرده شد... هر دو فوق العاده اند. طبیعی است رسول زاده به مدد آنهمه تجربه فراتر از بوتیماری باشد که هم به بازیگری اشتغال داشت و هم دوبله و حتی در دوبله هم چندان پرکار نبود. اما این تفاوت چندان مشهود نیست و بوتیمار (جدای از زیبائی خاص و آسمانی صدای رسول زاده) بسیار پخته و مسلط عمل میکند. بوتیمار در فیلمهای بسیاری گویندگی کرد اما عموما، مدیران دوبلاژ به وی چندان میدان ندادند تا در نقشهای اصلی فیلمها گویندگی کند. او همیشه مظلوم ماند و مظلوم رفت. خدایش بیامرزد.iveendecarlo
 
در بین زنان گوینده ، رفعت هاشم پور (در کنار دوستدار و مقبلی که در هر دو دوبله در نقشهای خود ظاهر شدند) بجای ایون دوکارلو (در نقش صفورا همسر موسی) صحبت میکند. کیفیت کار وی در دوبله دوم به مراتب بالاتر است. معمولا هاشم پور در دوبله های دوم خود، به مراتب بهتر عمل کرده است که نمونه بیاد ماندنی آن قتل در قطار سریع السیر شرق و گویندگی بجای اینگرید برگمن است که در دوبله دوم لهجه خارجی برگمن را بشکلی حیرت انگیز اجرا میکند. هاشم پور همیشه فوق العاده بود و در این فیلم ، دوستدار نقش بزرگی به او نداده است تا قدرت مانور وی را در قیاس با ژاله کاظمی (رقیب دیرینه اش) در بوته آزمایش قرار دهیم. گویندگی مرحوم پرویز نارنجیها بجای شعیب و عطا الله کاملی بجای یهوه (خدا) در دوبله دوم بی نقص است و متاسفانه از گویش این نقشها در دوبله اول من اثری ندیدم. جای تعجب داشت که صدای خدا از دوبله اول حذف و بجای آن موسیقی فیلم جایگزین شده بود. شاید یکی از علل آن جامعه انقلابی بود که هرگز اعتقاد نداشت صدای خدا را میتوان شنید و با چنین تصوری دوبله چنین صحنه هائی  را بطور کامل (حتی در شمردن ده فرمانی که بر سنگ حک میشود) برداشته باشند. در هر صورت در نسخه ای که من دیدم جای این گویش ها خالی بود هرچند یک جمله از شعیب شنیدم که در آن صدا قابل تشخصی نبود... کم سن و سالتر که بودم بیاد دارم وقتی در دوبله اول صدای خدا را از تلویزیون شنیدم آنقدر ترسیدم که به آغوش مادر پناه بردم!
 
ترجمه
یکی از جالبترین تفاوتهای دوبله اول و دوم نام Joshua است که در دوبله اول "جاشوا " (عینا مانند حالت نوشتاری و تلفظ آن) و در دوبله دوم "یوشع " (مطابق با ترجمه های قدیمی تورات و روایتهای قرآنی ما به زبان فارسی و حتی عربی ) ادا میشود. احترام و اطلاع و احاطه مترجم به فرهنگ خودی بدون شک یکی از امتیازات برجسته اوست. سابقه ی بیسوادی یا نادانیهای تعمدی عده ای از مترجمین ما و از آن بدتر کم اطلاعی مدیران دوبلاژ ما بعضا در ترجمه اسامی مکانها و اشخاص سوتیهای تاریخی و بعضا جبران ناپذیری به بار آورده است. بعنوان مثال در دوبله تروی ، مترجم، نام Achilles  یا Achillus را عینا آکلیس (یا آکیلوس) ترجمه کرده و بدون کوچکترین مطالعه ای در تاریخ اساطیر،حتی نمیداند که قرنهاست فارسی زبانان به این شخصیت ، آشیل می گویند و الی ماشا الله نمونه های فراوان دیگر که ذکرش مثنوی هفتاد من خواهد شد... یوشع که کتاب ششم از کتب عهد قدیم (تورات) به نام اوست در دوره 40 ساله آوارگی بنی اسرائیل دستیار موسی و فرماندهی لشکر اسرائیل را بر عهده داشت و پس از مرگ موسی نیز جانشین او شد.

در دوبله اول و دوم نام شخصیت Nefretiri (نفرتیری) به نفرتیتی ترجمه شده است و Yochabel (یوشابل) به یوکابه و ... ترجمه این نامها به گواهی ترجمه های قدیمی متون ادبی و مذهبی ماست. شاید اگر بخواهیم حتی نام موسی را دقیقا مطابق  آنچه آنها میگویند موسس بگوئیم باید رامسس آنها را هم رامسی بگوئیم و یا شعیب را جترو ... چنین ناسرگی ها همواره بوده و در ترجمه های حتی حرفه ای ما خواهد بود.

برخلاف سایر فیلمهای حماسی- مذهبی که مترجمین ما ( و البته گویندگان ) در برخی مضامین آن به عمد دست برده اند و شکل ماهوی رخدادها و بعضا اسامی را جابجا یا عوض کرده اند در ده فرمان ما تحریفی به آن شکل عمیق نابخشودنی نمی بینیم. مانند کاری که در فیلم کتاب آفرینش کردند و نام اسحاق (قربانی) را به اسماعیل تغییر دادند و یا نام علی(ع) و واقعه غدیر را بر خلاف متن اصلی به روایت انتهائی فیلم محمد رسول الله افزودند و یا در برخی حماسه های عیسوی که دائما از وی فرزند خدا یاد میشود وی را فرزند مریم نامیدند. در ده فرمان در یک صحنه خاص که شعیب اشاره میکند ما همه از فرزندان ابراهیم هستیم، نام اسماعیل برده میشود که وقتی با دیالوگ اصلی مقایسه کردم مطابقت داشت.

cd08054254844564aff74fe917b09b34تفاوت ترجمه های اول و دوم در نگاه اول چندان زیاد نیست. در نظر عوام شاید اصولا تفاوتی نباشد. اما در حقیقت چنین نیست. ترجمه ها اگرچه به مقتضیات زمانی دستخوش نگاهی ادبی و یا عامیانه هستند اما به جد میگویم اگرچه دوبله اول در برخی جملات، افعال به شکل عامیانه ادا میشود و حتی ممکن است در ترجمه دوم ، مترجم صرفا با تعویض کلمات ، ترجمه دوم را از روی ترجمه اول نوشته باشد اما ترجمه اول از دوم در 80 درصد موارد سرتر و گزیده گوی تر به اصل کلام نزدیکتر و فاقد اضافاتی است که در ترجمه دوم صرفا برای زیبائی کلام به متن اضافه شده است.ضمن آنکه در دوبله اول جذابیتهای ادبی بشکلی عجیب مستور است که در ترجمه دوم (با وجودی که مترجم ترجمه اول را هم پیش رو داشته است) این ظرافتها دیده نمیشود. بطور مثال در دوبله اول موسی خطاب به نفرتیتی میگوید: نفرتیتی ، "من در پرتو تجلی خدای یکتا قرار گرفتم " و همین جمله در دوبله دوم از زبان موسی به این شکل می شنویم : "نفرتیتی ، من در مقابل نور درخشان و با عظمت خدا ایستادم" و یا مثلا:
در دوبله اول از زبان نفرتیتی :  من باور نمیکنم اونطوری که تو قلب منو می لرزونی فقط غرش یک کوه قلبتو لرزونده باشه

در دوبله دوم : باور نمیکنم رعد و برق کوهستان قلب تو رو به هیجان آورده باشه. چون تو قلب منو ویران کردی
متن اصلی : I don’t believe That only The Thunder of a Mountain Stirs Your heart as You Stir Mine
اولین جمله روائی در دوبله اول : و خدا گفت روشنائی بشود و روشنائی شد. و ازین روشنائی خداوند زندگی را در روی زمین خلق کرد. و خداوند یکتا تمام چیزهائی که روی زمین بود را به آدم سپرد و به او قدرت داد تا نیک و بد را از هم جدا کند. لیکن هریک از افراد در صدد انجام خواهش خویش برآمد چون روشنائی احکام خداوند را نمی شناخت. آدم بر آدم مسلط شد.
همین جملات در دوبله دوم : و خداوند فرمود روشنائی بشود و روشنائی شد. و از این نور خداوند زندگی را روی زمین آفرید و در روی این زمین قدرت تسلط بر همه چیزبه او داده شد. همچنین قدرت انتخاب بین خیر و شر. و لی هرکس درصدد اعمال اراده خود برآمد زیرا قانون خداوند را نمی شناخت.بشر بر بشر مسلط شد.
در دوبله اول : تو اسم خودتو ناجی میذاری و مرد خدا، اما من بهتر میدونم...
در دوبله دوم : تو خودت رو یک پیغمبر میدونی، مرد خدا میدونی، ولی من بهتر میدونم...
متن اصلی : you call yourself a prophet  a man of god but i know better
میبیند که در اکثر موارد ترجمه دوم اضافاتی نسبت به ترجمه اول دارد و همین اضافات برای سینک کردن کلمات فارسی با لبهای بازیگر نیاز به سرعت ادای بیشتری نسبت به دوبله اول دارد و طبعا بر زحمات گروه دوم در ادای سریع جملات افزوده است و درست به همین خاطر است که در دوبله دوم ، بیننده با رگبار جملات روبروست و وقتی نتیجه کار را می بینیم به مهارت گروه دوم در رعایت احساسات در عین بیان جملات بیشتر واقف میشویم اما طبیعی است با این اوصاف این دوبله نمیتواند آرامشی را که از دوبله اول بر ذهن و روان بیننده جاری میشود تکرار کند.
 
طور کل میتوان گفت دوبله اول دارای ظرافتهای حرفه ای دوبله است که دوبله دوم فاقد آنهاست و دوبله دوم با کیفیت صدای بهتر و افکتهای صوتی و بهره گیری از گویندگانی با اصوات خوش موفقتر است. هرچند فیلم ده فرمان به دلیل شکل ادبی گفتارهایش هنر بازی را از بازیگران و مهارت گویش را از گویندگان تا حد زیادی صلب میکند اما با این وجود و در دوبله اول، گویندگان ما و بويژه منوچهر اسماعیلی از بازی بازیگر پیشی . این پیشی گرفتن به مفهوم اغراق در بازی نیست و در حقیقت خود بازی است اما در دوبله دوم، پیشی گرفتنها بعضا اغراق آمیز است .

در کتاب تاریخچه دوبلاژ ایران (نوشته ژیرافر) در معرفی گویندگان این فیلم آمده است :

محمودیان بجای شیخ حضرت عمالیق!24ead6d6f86afb96fd4a29ff1e294c3a
یا مثلا نوشته اند :
رضائی بجای هری
اول اینکه شخصیتی بنام حضرت عمالیق در فیلم ده فرمان وجود ندارد. دوستان میدانند که خانواده دوستدار مذهب دیگری غیر از تشیع داشتند. براساس مذهب تشیع امام دوازدهم غایب است. در اسناد تاریخی و در برخی منابع به به منتظران امام غایب عمالیق یا عمالقه گفته میشود. ایرج دوستدار بخاطر نوعی تمسخر به یکی از شخصیت های فیلم که بنوعی چهره ای خاص دارد عنوان عمالیق را در یادداشت خود گذارده که نویسنده باسواد ما جناب آقای ژیرافر همان عنوان را هم از روی دست خط مرحوم دوستدار(بدون هیچ اطلاعات خاص عمومی) در کتاب خود قید فرموده اند که البته سندی تاریخی است اما بعنوان یک لیست گویندگی جای مزاح دارد.
البته عمالیق در اصل به گروهی از عربها گفته میشود که از قدیم از عربستان کنونی به شمال آفریقا و گاه به بلاد روم کوچیدند. چنانکه در فیلمهائی مثل بن هور و ده فرمان نشانه هائی از این اعراب بادیه نشین با همان لباسها می بینید. منظور ایرج دوستدار هرچه باشد نوشتن عنوان بازیگر و نقش وی در این سطح (که هم میتوان گفت سطحی بالاتر از اطلاعات فیلم است و هم اطلاعاتی پایین تر) زیبنده نیست
قصه هرچه باشد ازین فراتر نیست که ایرج دوستدار براساس شوخی و مزاحی که با کاظم محمودیان (که از گویندگان خوب دهه 30 بوده است) داشته به وی دستور داده باید بجای شیخ حضرت عمالیق باید صحبت کنی!!  و این درحالیست که دو سه نفر دیگر هم بودند که بجای نقش های مشابه (که شیوخ عرب بودند در کنار نقش اصلی آنها که پدر صفورا در راس آنها قرار داشت) باید صحبت میکرد. این نقش نقشی بسیار جزئی و در حد یکی دو جمله یا کلمه است.
درج گردیده که گوینده متن (راوی) دوبله اول مرحوم هوشنگ مستوفی است. این درست است. اما گویندگی متنها بغیر از متن اول  فیلم. متن آغازین با صدای دوستدار آغاز میشود و متن های بعدی در خلال فیلم را مستوفی اجرا میکند.
یا مثلا نوشته شده است مقبلی بجای واتان. واتان اشتباه شنیداری است و رابینسون در نقش داتان که ما مسلمین از وی بنام سامری یاد میکنیم در فیلم ظاهر شده است.
 و یا رضائی (ایرج رضائی) بجای هری ویلکاکسون (که هنری ویلکاکسون صحیح است)
به شخصه نمیدانستم که همسر مرحوم ایرج دوستدار( خانم جهانتاب ترابی) گوینده فیلم بوده اند. ودر این فیلم هم گویندگی کرده اند. ایشان که در رشته پزشکی هم تحصیل کرده اند در فیلمهائی مثل هفت دلاور (بجای بچه) ، سلاطین پیش میروند (بجای ناتالی وود) ، اوکسدوس (بجای شخصیت کارن) و ... صحبت کرده اند و جای گلگی از جامعه دوبله است که ایشان را با وجودی که در قید حیات هستند به فراموشی سپرده اند.
در کتاب اشاره شده که گوینده آنونس فیلم منوچهر نوذری است. من آنونس دوبله اول را در اختیار دارم و خود مرحوم ایرج دوستدار آنرا اجرا کرده است مگر اینکه آنونس دیگری هم موجود باشد.

دوبله اول (حتی با وجود عدم کیفیت مناسب صدا از نظر فنی) به لحاظ هنری از دوبله دوم (که حتی به لحاظ وضوح صدا و کیفیت سمعی بالاتر می نماید) برتری دارد. گویندگی مرحوم فهیمه راستکار (در دوبله اول) بر گویش مرحوم ژاله کاظمی) و همینطور گویش منوچهر اسماعیلی بر گویندگی چنگیز جلیلوند و حتی در رده های پائین تر ، گویش مرحوم کاووس دوستدار بر دوبله جلال مقامی برتری دارد.
در دوبله دوم سعی شده است گویشها حالتی کتابی و وزین داشته باشند و بر صلابت صداها افزوده گردد. در دوبله اول چنین نیست و احساسات انسانی ( که حتی در لرزش صدای مرحوم فهیمه راستکار بخوبی حس میگردد و یا حتی حب و بغض رامسس با صدای اسماعیلی بیشتر از صدای جلیلوند - که بشکلی عصا قورت داده از اول تا آخر فیلم بایک لحن صحبت میکند - ملموس می نماید) به منثه ظهور و سموع رسیده است.
در دوبله اول مرحوم ایرج دوستدار (بعنوان مدیریت دوبله) از تمام اقوام خود بهره جست. از همسر خود خانم جهانتاب ترابی بگیرید تا برادرهای خود کاووس و فریبرز و حتی رحمت اله مجلسی که رفت و آمد خانوادگی داشت. در دوبله اول گروه ، گروه ویژه ایرج دوستدار است که فیلمهای زیادی را با همین گروه در سالهای 1330 تا 1345 دوبله کردند. در گروه ایرج دوستدار این افراد حضوری مستمر داشتند و در واقع اصلی گروه بودند :
رضا امیریان (پدر ناهید امیریان) ، کاووس دوستدار (برادر ایرج دوستدار) ، فریبرز دوستدار (برادر دیگر ایرج دوستدار) ، جهانتاب ترابی (همسر ایرج دوستدار) ، هوشنگ خسروی ، رحمت الله مجلسی و همسرش ، سوسن مهاجر ، کاظم محمودیان ، کوروش محمودیان (فرزند کاظم محمودیان) ، مهری عقیلی (همسر کاظم محمودیان) ، علی اصغر مستان ، ناهید بوستانی (همسر منوچهر زمانی) ، منوچهر نوذری و ... و البته عزت الله انتظامی و جعفر والی

از ماندگارترین آثار این گروه میتوان به این فیلمها اشاره کرد:
دیکتاتور بزرگ (دوبله اول) که در آن مرحوم مجید محسنی بجای چارلی چاپلین صحبت کرد
افسانه گم شدگان (که خود ایرج دوستدار پس از مرحوم محتشم بجای جان وین نشست)
یکشنبه ها هرگز (که مرحوم فهیمه راستکار بجای ملینا مرکوری طوفان بپا کرد)
روانی یا روح ( که کاووس دوستدار بجای آنتونی پرکینز بالاتر از انتظارها بود)
سلیمان و ملکه صبا (دوبله اول) که مرحوم نوربخش بجای سلیمان فوق العاده بود
آپارتمان (که یکی از بهترین فیلمهای دوبله تاریخ دوبلاژ ایران است و جالب ابنکه محمودیان در این فیلم فقط صداهای غیر انسانی مانند باز شدن در و دروازه و صداهای دیگر را اجرا میکرد)
دعوت به تیراندازی (که کاوس دوستدار بجای جورج سگال روی دست جلیلوند ایستاد که بجای یول برینر صحبت میکرد)
ایرما خوشگله (که باز هم یکی از بهترین دوبله های فیلم در ایران است)
سامسون و دلیله (دوبله اول ) که خود ایرج دوستدار بجای سامسون صحبت کرد
سرگیجه (دوبله اول) که منوچهر نوذری بجای جیمز استوارت صحبت کرد
داستان وست ساید که یکی از شاهکارهای تاریخ دوبله در ایران است
این گروه همانطور که در پست قبلی اشاره شد در اوایل دهه 40 فیلم ده فرمان را به میریت دوستدار دوبله کردند... ایرج دوستدار دوست داشت همانظور که سیسیل بلانت دومیل این فیلم را دوبار ساخته بود خود او هم این فیلم را دوباره دوبله کند. دوستدار در بار دوم سراغ افراد خوش صدا رفت
 
ته جالب توجه (همانطور که قبلا هم اشاره کرده ام) اینکه در این نسخه از دوبله ، صدای یَهُوَه (صدای خدا در دو صحنه : بعثت ایشان و زمان نزول ده فرمان) بطور کامل از فیلم حذف و بجای آن موسیقی فیلم جایگزین شده است و این جای تاسف است. ابتدای امر فکر میکردم نسخه صدای موجود مربوط به پخش تلویزیونی آن در اوایل انقلاب باشد که با توجه به اعتقادات متعصبانه آنزمان این صدا را حذف کرده باشند اما مشخص شد بطور کلی این صدا هرگز دوبله نشده است

ده فرمان دیگری نیز در تاریخ سینما (بغیر از نسخه 1956 که بحث آن در این جستار رفت) وجود دارد. این فیلم بشکل صامت در سال 1923 ساخته شد و یکی از شاهکارهای آن زمان است. کارگردان این فیلم هم خود سیسیل ب دومیل بود. در واقع دومیل این فیلم را دوبار بفاصله 30 سال ساخت. در آن نسخه تئودور رابرتز در نقش موسی و  چارلز راچفورت در نقش رامسس ایفای نقش کردند و شخصیتهای دیگری با عناوینی دیگر وجود داشت. مثلا شخصیت نفرتیتی نام دیگری داشت ...
0 905ee b5128e50 XXL
 
نوشته ی منصور ط.
(این مقاله پیش از این برای اولین بار در 1390/11/11 در انجمن کافه کلاسیک از طرف اینجانب ارائه شد و سپس با اندکی تغییر در انجمن سینما کلاسیک - که درحال حاضر زیربخش و انجمن همین سایت است - در 1394/08/25 ارائه گردید)