مشخصات فیلم:
ده فرمان the Ten Commandments
محصول : شرکت پارامونت. آمریکا. سال 1956 میلادی
تهیه کننده : سیسیل ب. دومیل ، هنری ویلکاکسون
کارگردان: سیسیل ب. دومیل
فیلمنامه : جسی جاسکی جونیور ، اینیاس مکنزی ، جک گاریس , فریدریک م. فرانک
براساس رمان های شاهزاده مصر (اثر دروتی کلارک ویلسون) و ستون آتش (اثر ج. ه. اینگرام) و بربالهای عقاب (اثر ج. ا. ساترن) + کتاب مقدس و متون قدیمی
فیلمبرداری: لویال گریکز ، جان ف. وارن ، والاس کلی پِوِرل مارلی
موسیقی: المر برنستاین
تدوین : آن بوچنز
کارگردانان هنری: آلبرت بوزاکی ، هال پریرا ، والتر اچ. تیلر
بازیگران : چارلتون هستون ، یول برینر ، آن باکستر ، ادوارد جی. رابینسون ، ایوون د کارلو ، دبورا پاجت ، جان درک ، سدریک هاردویک ، نینا فوش ، مارتا اسکات و ...
نمایش : رنگی
مدت : 219 دقیقه ( 3 ساعت و 49 دقیقه)
هزینه فیلم :
درآمد فیلم در اکران نخست : 80میلیون دلار + بارها اکران مجدد
خلاصه داستان فیلم:
فرعون بزرگ مصر در خواب می بیند که سطلنتش بوسیله نوزادی که قرار است عنقریب به دنیا بیاید فنا شود. دستور به کشتن تمام نوزادان میدهد، در این میان زنی بنام یوکابه نوزاد خود را از ترس جلادان فرعون داخل جعبه ای چوبین قرار داده و به نیل می سپارد. نوزاد سر از قصر فرعون در می آورد و به سرپرستی خواهر فرعون لیلیا که فرزندی ندارد بزرگ میشود و موسی نام میگیرد و بخاطر مهر و عطوفتش با بردگان ، محبوب آنها و دختر فرعون یعنی نفرتیتی قرار میگیرد. حسادتها و کینه توزیهای فرزند دیگر فرعون یعنی رامسس با موسی (که داعیه جانشینی فرعون بزرگ را در سر دارد) و کشته شدن باکا (معمار بزرگ) بخاطر ظلم به بردگان توسط موسی ، در نهایت منجر به تبعید موسی به جائی آنسوی صحرای سینا میگردد. موسی به طرز معجزه آسایی از برهوت سینا عبور میکند و به قبیله شعیب که 7 دختر دارد میرسد. با صفورا دختر بزرگ شعیب ازدواج و چندین سال کار چوپانی گله شعیب را عهده دار میشود. روزی بخاطر کنجکاوی خود ، بر فراز کوه طور میرود و در آنجا صدای یهوه (خدای خود) را از درون درخت زیتونی سوزان میشنود که به وی امر میکند بجانب رامسس (فرعون مصر) رود و او را بخدای واحد فرا خوانده و بنی اسرائیل را از ظلم او خلاصی بخشد. موسی به اتفاق برادرش آرون (هارون) به مصر باز میگردد و فرعون را به وحدانیت الهی و آزادی بنی اسرائیل امر میکند و معجزه خود ( تبدیل شدن عصای خود به ماری سهمگین که مارهای جادوئی جادوگران دربار فرعون را می بلعد) را رو میکند. رامسس حتی با دیدن معجزه موسی تسلیم وی نمیگردد. موسی معجزات دیگری چون باریدن تگرگ آتشین از آسمان ، خونی شدن رود نیل و مردن نخست زادگان دربار فرعون را بقدرت الهی نشان میدهد و در نهایت رامسس به آزادی بردگان بنی اسرائیل رضایت میدهد. موسی با قوم خود بنی اسرائیل از مصر خارج میشود اما رامسس بخاطر مردن فرزندش (بعنوان نخست زاده) و تحریک نفرتیتی که اکنون همسر اوست و کینه موسی را بخاطر بی توجهی هایش به وی در دل دارد با سپاه خود جهت نابودی موسی و قومش روان میشود. موسی و بنی اسرائیل به رود نیل میرسند و با معجزه الهی نیل باز میشود و بنی اسرائیل از آن عبور میکنند. اما لشکر رامسس که قصد تعقیب آنها را از همان مسیر دارد همگی در نیل غرق میشوند و رامسس عاجزانه به سوی نفرتیتی بازمیگردد و نزد وی اعتراف میکند که خدای موسی خدائی واقعی و مقتدر است. موسی و قومش در نزدیکی کوه طور مستقر میشوند و موسی برای دریافت فرامین یهوه به کور طور میرود. بنی اسرائیل در نبود موسی به ساختن گوساله ای از طلا بعنوان خدا و شهوت پرستی رو می آورند. موسی پس از دریافت ده فرمان الهی روی دو کتیبه سنگی بازمیگردد و وقتی فساد قوم را می بیند با کوبیدن لوح های ده فرمان بر زمین تمامی فاسدین را در شکاف عظیمی که در دل زمین باز میشود مدفون میکند.
مشخصات دو دوبله این فیلم
دوبله اول که در پاییز سال 1340 توسط ایرج دوستدار انجام شد

فهيمه راستکار بجای مارتا اسکات در نقش يوکابه (مادر موسی)
دوبله دوم که در سال 1345 توسط ایرج دوستدار انجام شد

ده فرمان دوبار و بفاصله 5 سال دوبله شد. مدیریت دوبله در هر دو بار مرحوم ایرج دوستدار بود
ایرج دوستدار یکی از بزرگترین گویندگان و مدیران دوبله و از اولین های دوبله فیلم در ایران است که در سال 1309 در قزوین بدنیا آمد و در 26 اسفند 1375 درگذشت. برادر کوچکترش کاووس که فقط 7 سال از او کوچکتر بود (و در جوانی درگذشت) و همینطور برادر سوم آنها فریبرز (که با آغاز انقلاب از ایران سفر کرد) و همچنین همسر ایرج (خانم ترابی) همگی از گویندگان خوب دوبله فیلم در ایران بودند. در واقع خانواده ایرج دوستدار تنها خانواده از بین گویندگان حرفه ایست که با این تعداد گوینده سهم بسزائی در تاریخ دوبلاژ ایران ایفا کرده است. پدر اینها از خرازان قزوین بود که وقتی ایرج 17 سال بیشتر نداشت به تهران کوچ کرد. با وساطت کنعان کیانی (گوینده) و امیرحسین حامی(صدابردار) وارد دوبلاژ شد و در اولین فیلم خود (مرا ببخش با نام اصلی برف روی پا) با مدیریت عطالله زاهد صحبت کرد. وی در سالهای 1332 تا 1347 ریاست استودیو مولن روژ را بر عهده داشت. با مدیریت وی و گروهش (که عمدتا شامل منوچهر نوذری ، کاووس ، فریبرز ، کاظم محمودیان ، عزت اله انتظامی و دیگران میشد بهترین گویندگیهای فیلم را بر روی فیلمهای کلاسیک به انجام رساند. وی بعدها با نقش آفرینی حیرت انگیز خود بجای جان وین ، گوینده ثابت این بازیگر شد.
ایرج گاهی شیطنت هم میکرد و نقشهائی که برخی گویندگان تیپ آنها بودند را کنار میزد و بجای آنها می نشست. بطور مثال در فیلم جبار سرجوخه فراری ، وی بجای فردین صحبت کرد که با توجه به تثبیت چهره این بازیگر با صدای جلیلوند فیلم در گیشه شکست خورد و صاحبان فیلم را مجبور کرد مجددا دست به دامن جلیوند و دوبله ای مجدد شوند. چنین برخوردهایی بعدها کینه ورزیهایی را هم بدنبال داشت چنانکه در دلیجان آتش که جلیوند بجای کردک داگلاس و دوستدار بجای جان وین باید صحبت میکردند، ایندو بازیگر جدای از هم در استودیو حاضر شده و صداها را جداگانه اجرا کردند و تا جا داشت به هم متلک بستند! بعد از انقلاب ایرج چندان پرکار نبود و بويژه در سالهای آخر عمر صرفا در چند فیلم و سریال گویندگی کرد که شاخصترین آنها شخصیت برزوخان در سریال روزی روزگاری و داوود رشیدی در سریال ولایت عشق بود.
یکی از فیلمهای سترگی که دوستدار مدیریت دوبله کرد و خود شخصا نقش اول را گویندگی کرد فیلم مشهور ده فرمان (ساخته سیسیل بلانت دومیل معروف به سیسیل ب. دومیل در سال 1956) بود. دومیل 33 سال پیشتر ، ده فرمان دیگری ساخته بود و کسانی چون تئودور رابرتز(در نقش موسی) ، چارلز راچفورد (در نقش رامسس) ، استلا تیلور (در نقش مریم خواهر موسی) و نیل جیمز (به نقش هارون برادر موسی) در آن حضور داشتند. البته فیلم ده فرمان 1923 ،دو اپیزود داشت که بخش اول که یک سوم اول فیلم را شامل میشد اختصاص به داستان حضرت موسی داشت و مابقی داستانی امروزی و با حضور بازیگرانی چون نیتا نالدی ، لاتریس جوی و ریچارد دیکس و دیگران . فیلم، کلا فیم صامتی بود. دوم سوم نهائی فیلم، داستان دو برادر امروزی است بنامهای جان و دنی که در تقابل با خواسته های مذهبی مادر که براساس روایت ده فرمان شکل گرفته است راههایی جداگانه و کاملا مخالفی را طی پیش گرفته اند. این فیلم نخستین تلاش جامعه یهود و مسیحیت در به تصویر کشیدن حماسی داستانهای کتابهای مقدس انجیل و تورات است.


ایرج دوستدار دو بار ده فرمان را دوبله کرد که در حال حاضر دوبله دوم در دسترس است. اینکه چرا ده فرمان دوبار دوبله شد نمیدانیم اما بدون شک حساسیتهای خود دوستدار و یا خواهش صاحبان فیلم برای اکران مجدد فیلم با صدائی بهتر از نظر کیفی، شاید دلایل اصلی باشند اما دلایل هرچه باشند دو دوبله برای یک فیلم حماسی (که بعدها برای فیلمهایی نظیر باراباس هم تکرار شد) قابل ستایش اما چنین دوبله هائی پس از انقلاب (برای فیلمهائی چون گلادیاتور) نکوهیده و غیر قابل توجیه بود. من تفاوتهای دو دوبله در ده فرمان را در مواردی که اشاره خواهم کرد دیدم و مطمئنم دوستان میتوانند موارد دیگری را به آن اضافه کنند.


من با تمام احترامی که برای چنگیز جلیلوند قائلم در همینجا و صرفا براساس همین تک فیلم میگویم که منوچهر اسماعیلی بر خلاف تصور خود جلیلوند که خود را بقول خودش "نامبر وان" میداند (کتاب سال 1384 ماهنامه فیلم) . صحت مدعای مرا میتوانید در کلیپی که از ترکیب صداهای دوبله اول و دوم کنار هم چیده ام ببینید و بشنوید. بطور مثال در آخرین صحنه حضور رامسس. وی میگوید : خدای موسی خدائی واقعی است. منوچهر اسماعیلی آنقدر باهوش است که میداند لحن این شخص با تمام شکستهایش از موسی در آن لحظه باید صدائی مغبون و ضعیف باشد و صدا را به بهترین شکل ممکن اجرا میکند اما جلیلوند که از ابتدا تا انتهای فیلم باد بر غبغب می اندازد لحن جمله آخرش با تمام لحن وی در کل فیلم تفاوت نمیکند و این یعنی ضعف. و این یعنی اسماعیلی همواره چند پله بالاتر از جلیلوند بوده و خواهد بود.
گویندگی خود دوستدار در دو نسخه اندکی توفیر دارد. در نسخه اول، وی افعال را بشکل عامیانه و برخلاف متن سنگینش ادا میکند ( میام بجای "می آیم" یا مثلا درو بببند بذار مرگ بگذره بجای "در را ببند و بگذار مرگ بگذرد" و ...) خود او در دوبله دوم در کنار جلیلوند و کاظمی با صدایی با صلابت تر سخن می گوید اما در برخی صحنه ها (بعنوان مثال جائی که یوکابه ، مادرش ، زیر سنگ گرفتار آمده است یا در صحنه هائی که با خدا سخن می گوید) از آن صلابت می کاهد. اما بطور کلی گویش دوستدار در هر دو نسخه یکسان است اگرچه در دوبله دوم بهتر عمل میکند.
در نسخه ای که بهنام عزیز کار کردند آنونس این فیلم از زبان خود سیسیل ب دومیل و توسط دوستدار اجرا میشود. یکی از جالبترین آنونسهایی که دیده ایم و شنیده ایم. آنقدر ساده که گوئی دوستدار مشغول خواندن قصه است برای یک کودک. آرام و بی هیجان. در واقع داستان فیلم را تعریف میکند و ضمن آن اسامی بازیگران و نقشها را یک به یک می شمارد... وجود این آنونس در نسخه تدوین شده وی در واقع بر ارزش این نسخه می افزاید.

یادی میکنیم از عبداله بوتیمار گوینده و بازیگر خوش چهره و توانمند نوگذشته جامعه هنری که در این فیلم بجای سدریک هاردویک (هنرپیشه کهنه کار و سرشناس انگلستان) در نقش ستی (فرعون پدر) صحبت کرده است. در کنار یک دوجین گوینده حرفه ای ، بوتیمار که پیش ازین خود از حرفه ای های عرصه دوبله هم بود در ده فرمان سخن می گوید. نقشی که در دوبله دوم به احمد رسول زاده سپرده شد... هر دو فوق العاده اند. طبیعی است رسول زاده به مدد آنهمه تجربه فراتر از بوتیماری باشد که هم به بازیگری اشتغال داشت و هم دوبله و حتی در دوبله هم چندان پرکار نبود. اما این تفاوت چندان مشهود نیست و بوتیمار (جدای از زیبائی خاص و آسمانی صدای رسول زاده) بسیار پخته و مسلط عمل میکند. بوتیمار در فیلمهای بسیاری گویندگی کرد اما عموما، مدیران دوبلاژ به وی چندان میدان ندادند تا در نقشهای اصلی فیلمها گویندگی کند. او همیشه مظلوم ماند و مظلوم رفت. خدایش بیامرزد.

یکی از جالبترین تفاوتهای دوبله اول و دوم نام Joshua است که در دوبله اول "جاشوا " (عینا مانند حالت نوشتاری و تلفظ آن) و در دوبله دوم "یوشع " (مطابق با ترجمه های قدیمی تورات و روایتهای قرآنی ما به زبان فارسی و حتی عربی ) ادا میشود. احترام و اطلاع و احاطه مترجم به فرهنگ خودی بدون شک یکی از امتیازات برجسته اوست. سابقه ی بیسوادی یا نادانیهای تعمدی عده ای از مترجمین ما و از آن بدتر کم اطلاعی مدیران دوبلاژ ما بعضا در ترجمه اسامی مکانها و اشخاص سوتیهای تاریخی و بعضا جبران ناپذیری به بار آورده است. بعنوان مثال در دوبله تروی ، مترجم، نام Achilles یا Achillus را عینا آکلیس (یا آکیلوس) ترجمه کرده و بدون کوچکترین مطالعه ای در تاریخ اساطیر،حتی نمیداند که قرنهاست فارسی زبانان به این شخصیت ، آشیل می گویند و الی ماشا الله نمونه های فراوان دیگر که ذکرش مثنوی هفتاد من خواهد شد... یوشع که کتاب ششم از کتب عهد قدیم (تورات) به نام اوست در دوره 40 ساله آوارگی بنی اسرائیل دستیار موسی و فرماندهی لشکر اسرائیل را بر عهده داشت و پس از مرگ موسی نیز جانشین او شد.
در دوبله اول و دوم نام شخصیت Nefretiri (نفرتیری) به نفرتیتی ترجمه شده است و Yochabel (یوشابل) به یوکابه و ... ترجمه این نامها به گواهی ترجمه های قدیمی متون ادبی و مذهبی ماست. شاید اگر بخواهیم حتی نام موسی را دقیقا مطابق آنچه آنها میگویند موسس بگوئیم باید رامسس آنها را هم رامسی بگوئیم و یا شعیب را جترو ... چنین ناسرگی ها همواره بوده و در ترجمه های حتی حرفه ای ما خواهد بود.
برخلاف سایر فیلمهای حماسی- مذهبی که مترجمین ما ( و البته گویندگان ) در برخی مضامین آن به عمد دست برده اند و شکل ماهوی رخدادها و بعضا اسامی را جابجا یا عوض کرده اند در ده فرمان ما تحریفی به آن شکل عمیق نابخشودنی نمی بینیم. مانند کاری که در فیلم کتاب آفرینش کردند و نام اسحاق (قربانی) را به اسماعیل تغییر دادند و یا نام علی(ع) و واقعه غدیر را بر خلاف متن اصلی به روایت انتهائی فیلم محمد رسول الله افزودند و یا در برخی حماسه های عیسوی که دائما از وی فرزند خدا یاد میشود وی را فرزند مریم نامیدند. در ده فرمان در یک صحنه خاص که شعیب اشاره میکند ما همه از فرزندان ابراهیم هستیم، نام اسماعیل برده میشود که وقتی با دیالوگ اصلی مقایسه کردم مطابقت داشت.

در دوبله اول از زبان نفرتیتی : من باور نمیکنم اونطوری که تو قلب منو می لرزونی فقط غرش یک کوه قلبتو لرزونده باشه
در دوبله دوم : باور نمیکنم رعد و برق کوهستان قلب تو رو به هیجان آورده باشه. چون تو قلب منو ویران کردی
متن اصلی : I don’t believe That only The Thunder of a Mountain Stirs Your heart as You Stir Mine
اولین جمله روائی در دوبله اول : و خدا گفت روشنائی بشود و روشنائی شد. و ازین روشنائی خداوند زندگی را در روی زمین خلق کرد. و خداوند یکتا تمام چیزهائی که روی زمین بود را به آدم سپرد و به او قدرت داد تا نیک و بد را از هم جدا کند. لیکن هریک از افراد در صدد انجام خواهش خویش برآمد چون روشنائی احکام خداوند را نمی شناخت. آدم بر آدم مسلط شد.
همین جملات در دوبله دوم : و خداوند فرمود روشنائی بشود و روشنائی شد. و از این نور خداوند زندگی را روی زمین آفرید و در روی این زمین قدرت تسلط بر همه چیزبه او داده شد. همچنین قدرت انتخاب بین خیر و شر. و لی هرکس درصدد اعمال اراده خود برآمد زیرا قانون خداوند را نمی شناخت.بشر بر بشر مسلط شد.
در دوبله اول : تو اسم خودتو ناجی میذاری و مرد خدا، اما من بهتر میدونم...
در دوبله دوم : تو خودت رو یک پیغمبر میدونی، مرد خدا میدونی، ولی من بهتر میدونم...
متن اصلی : you call yourself a prophet a man of god but i know better
میبیند که در اکثر موارد ترجمه دوم اضافاتی نسبت به ترجمه اول دارد و همین اضافات برای سینک کردن کلمات فارسی با لبهای بازیگر نیاز به سرعت ادای بیشتری نسبت به دوبله اول دارد و طبعا بر زحمات گروه دوم در ادای سریع جملات افزوده است و درست به همین خاطر است که در دوبله دوم ، بیننده با رگبار جملات روبروست و وقتی نتیجه کار را می بینیم به مهارت گروه دوم در رعایت احساسات در عین بیان جملات بیشتر واقف میشویم اما طبیعی است با این اوصاف این دوبله نمیتواند آرامشی را که از دوبله اول بر ذهن و روان بیننده جاری میشود تکرار کند.
در کتاب تاریخچه دوبلاژ ایران (نوشته ژیرافر) در معرفی گویندگان این فیلم آمده است :
محمودیان بجای شیخ حضرت عمالیق!

یا مثلا نوشته اند :
رضائی بجای هری
اول اینکه شخصیتی بنام حضرت عمالیق در فیلم ده فرمان وجود ندارد. دوستان میدانند که خانواده دوستدار مذهب دیگری غیر از تشیع داشتند. براساس مذهب تشیع امام دوازدهم غایب است. در اسناد تاریخی و در برخی منابع به به منتظران امام غایب عمالیق یا عمالقه گفته میشود. ایرج دوستدار بخاطر نوعی تمسخر به یکی از شخصیت های فیلم که بنوعی چهره ای خاص دارد عنوان عمالیق را در یادداشت خود گذارده که نویسنده باسواد ما جناب آقای ژیرافر همان عنوان را هم از روی دست خط مرحوم دوستدار(بدون هیچ اطلاعات خاص عمومی) در کتاب خود قید فرموده اند که البته سندی تاریخی است اما بعنوان یک لیست گویندگی جای مزاح دارد.
البته عمالیق در اصل به گروهی از عربها گفته میشود که از قدیم از عربستان کنونی به شمال آفریقا و گاه به بلاد روم کوچیدند. چنانکه در فیلمهائی مثل بن هور و ده فرمان نشانه هائی از این اعراب بادیه نشین با همان لباسها می بینید. منظور ایرج دوستدار هرچه باشد نوشتن عنوان بازیگر و نقش وی در این سطح (که هم میتوان گفت سطحی بالاتر از اطلاعات فیلم است و هم اطلاعاتی پایین تر) زیبنده نیست
قصه هرچه باشد ازین فراتر نیست که ایرج دوستدار براساس شوخی و مزاحی که با کاظم محمودیان (که از گویندگان خوب دهه 30 بوده است) داشته به وی دستور داده باید بجای شیخ حضرت عمالیق باید صحبت کنی!! و این درحالیست که دو سه نفر دیگر هم بودند که بجای نقش های مشابه (که شیوخ عرب بودند در کنار نقش اصلی آنها که پدر صفورا در راس آنها قرار داشت) باید صحبت میکرد. این نقش نقشی بسیار جزئی و در حد یکی دو جمله یا کلمه است.
درج گردیده که گوینده متن (راوی) دوبله اول مرحوم هوشنگ مستوفی است. این درست است. اما گویندگی متنها بغیر از متن اول فیلم. متن آغازین با صدای دوستدار آغاز میشود و متن های بعدی در خلال فیلم را مستوفی اجرا میکند.
یا مثلا نوشته شده است مقبلی بجای واتان. واتان اشتباه شنیداری است و رابینسون در نقش داتان که ما مسلمین از وی بنام سامری یاد میکنیم در فیلم ظاهر شده است.
و یا رضائی (ایرج رضائی) بجای هری ویلکاکسون (که هنری ویلکاکسون صحیح است)
به شخصه نمیدانستم که همسر مرحوم ایرج دوستدار( خانم جهانتاب ترابی) گوینده فیلم بوده اند. ودر این فیلم هم گویندگی کرده اند. ایشان که در رشته پزشکی هم تحصیل کرده اند در فیلمهائی مثل هفت دلاور (بجای بچه) ، سلاطین پیش میروند (بجای ناتالی وود) ، اوکسدوس (بجای شخصیت کارن) و ... صحبت کرده اند و جای گلگی از جامعه دوبله است که ایشان را با وجودی که در قید حیات هستند به فراموشی سپرده اند.
در کتاب اشاره شده که گوینده آنونس فیلم منوچهر نوذری است. من آنونس دوبله اول را در اختیار دارم و خود مرحوم ایرج دوستدار آنرا اجرا کرده است مگر اینکه آنونس دیگری هم موجود باشد.
دوبله اول (حتی با وجود عدم کیفیت مناسب صدا از نظر فنی) به لحاظ هنری از دوبله دوم (که حتی به لحاظ وضوح صدا و کیفیت سمعی بالاتر می نماید) برتری دارد. گویندگی مرحوم فهیمه راستکار (در دوبله اول) بر گویش مرحوم ژاله کاظمی) و همینطور گویش منوچهر اسماعیلی بر گویندگی چنگیز جلیلوند و حتی در رده های پائین تر ، گویش مرحوم کاووس دوستدار بر دوبله جلال مقامی برتری دارد.
در دوبله دوم سعی شده است گویشها حالتی کتابی و وزین داشته باشند و بر صلابت صداها افزوده گردد. در دوبله اول چنین نیست و احساسات انسانی ( که حتی در لرزش صدای مرحوم فهیمه راستکار بخوبی حس میگردد و یا حتی حب و بغض رامسس با صدای اسماعیلی بیشتر از صدای جلیلوند - که بشکلی عصا قورت داده از اول تا آخر فیلم بایک لحن صحبت میکند - ملموس می نماید) به منثه ظهور و سموع رسیده است.
در دوبله اول مرحوم ایرج دوستدار (بعنوان مدیریت دوبله) از تمام اقوام خود بهره جست. از همسر خود خانم جهانتاب ترابی بگیرید تا برادرهای خود کاووس و فریبرز و حتی رحمت اله مجلسی که رفت و آمد خانوادگی داشت. در دوبله اول گروه ، گروه ویژه ایرج دوستدار است که فیلمهای زیادی را با همین گروه در سالهای 1330 تا 1345 دوبله کردند. در گروه ایرج دوستدار این افراد حضوری مستمر داشتند و در واقع اصلی گروه بودند :
رضا امیریان (پدر ناهید امیریان) ، کاووس دوستدار (برادر ایرج دوستدار) ، فریبرز دوستدار (برادر دیگر ایرج دوستدار) ، جهانتاب ترابی (همسر ایرج دوستدار) ، هوشنگ خسروی ، رحمت الله مجلسی و همسرش ، سوسن مهاجر ، کاظم محمودیان ، کوروش محمودیان (فرزند کاظم محمودیان) ، مهری عقیلی (همسر کاظم محمودیان) ، علی اصغر مستان ، ناهید بوستانی (همسر منوچهر زمانی) ، منوچهر نوذری و ... و البته عزت الله انتظامی و جعفر والی
از ماندگارترین آثار این گروه میتوان به این فیلمها اشاره کرد:
دیکتاتور بزرگ (دوبله اول) که در آن مرحوم مجید محسنی بجای چارلی چاپلین صحبت کرد
افسانه گم شدگان (که خود ایرج دوستدار پس از مرحوم محتشم بجای جان وین نشست)
یکشنبه ها هرگز (که مرحوم فهیمه راستکار بجای ملینا مرکوری طوفان بپا کرد)
روانی یا روح ( که کاووس دوستدار بجای آنتونی پرکینز بالاتر از انتظارها بود)
سلیمان و ملکه صبا (دوبله اول) که مرحوم نوربخش بجای سلیمان فوق العاده بود
آپارتمان (که یکی از بهترین فیلمهای دوبله تاریخ دوبلاژ ایران است و جالب ابنکه محمودیان در این فیلم فقط صداهای غیر انسانی مانند باز شدن در و دروازه و صداهای دیگر را اجرا میکرد)
دعوت به تیراندازی (که کاوس دوستدار بجای جورج سگال روی دست جلیلوند ایستاد که بجای یول برینر صحبت میکرد)
ایرما خوشگله (که باز هم یکی از بهترین دوبله های فیلم در ایران است)
سامسون و دلیله (دوبله اول ) که خود ایرج دوستدار بجای سامسون صحبت کرد
سرگیجه (دوبله اول) که منوچهر نوذری بجای جیمز استوارت صحبت کرد
داستان وست ساید که یکی از شاهکارهای تاریخ دوبله در ایران است
این گروه همانطور که در پست قبلی اشاره شد در اوایل دهه 40 فیلم ده فرمان را به میریت دوستدار دوبله کردند... ایرج دوستدار دوست داشت همانظور که سیسیل بلانت دومیل این فیلم را دوبار ساخته بود خود او هم این فیلم را دوباره دوبله کند. دوستدار در بار دوم سراغ افراد خوش صدا رفت
ده فرمان دیگری نیز در تاریخ سینما (بغیر از نسخه 1956 که بحث آن در این جستار رفت) وجود دارد. این فیلم بشکل صامت در سال 1923 ساخته شد و یکی از شاهکارهای آن زمان است. کارگردان این فیلم هم خود سیسیل ب دومیل بود. در واقع دومیل این فیلم را دوبار بفاصله 30 سال ساخت. در آن نسخه تئودور رابرتز در نقش موسی و چارلز راچفورت در نقش رامسس ایفای نقش کردند و شخصیتهای دیگری با عناوینی دیگر وجود داشت. مثلا شخصیت نفرتیتی نام دیگری داشت ...
